مکتب قرآن و عترت

لبخندهای صلح

گه عاشقی اسباب نام و گاه ننگ است

گه قلب معشوق از بلور و گاه سنگ است

عشق حقیقی مایه‌ی رشد و شکوه است

عشقی که ننگ آرد پدید، آن عشق رنگ است

غوّاص باید بود و جان بر کف در این  بحر

دریای عشق و عاشقی بس پر نهنگ است

مگذار تنهایم در این صحرای سوزان

خود نیک دانی پای اسبم بی تو لنگ است

باز آ، بزن هر ساز خواهی تا برقصم

رقصیدن با تو، به هر سازی قشنگ است

لبخندهایت حامل پیغام صلح است

وقتی صفا آمد دگر پایان جنگ است

(دکتر حسین صفره – صفا)